۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

مقام معظم رهبری در سخنان امروز خود استفاده از لوله های پلی اتیلن با ضریب هیزن ویلیام 140 را برای آبیاری تحت فشار توصیه کردند.



مقام معظم رهبری در سخنان امروز خود استفاده از لوله های پلی اتیلن با ضریب هیزن ویلیام 140 را برای آبیاری تحت فشار توصیه کردند.

برگرفته از سخنرانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 5شهریور 1393 منتشر شده در پایگاه اینترنتی معظم له:
حضرت آیت الله خامنه ای ضمن تأیید سیاستهای وزارت نیرو درخصوص آب، گفتند: یکی از راه حل های جدی برای مشکل آب در کشور، صرفه جویی در آب کشاورزی از طریق استفاده از شیوه های نوین آبیاری بویژه آبیاری تحت فشار است.
ایشان استفاده از لوله های پلی اتیلن را به مسئولان توصیه فرمودند و خاطرنشان کردند: ضریب هیزن ویلیام این لوله 140 می باشد. ایشان در توضیح مبسوط این قضیه فرمودند: هر چه ضریب هیزن ویلیام لوله بیشتر باشد اصطکاک آب در داخل لوله کمتر است.
مقام معظم رهبری ضمن نکوهش استفاده از لوله های قدیمی پولیکا توضیح فرمودند: ضریب هیزن ویلیام این لوله 140 می باشد و با توجه به آن که اتصالات آن شامل مانشن، سوکت و اورینگ است اکیدا باید از بکارگیری آن خودداری گردد و خطوط قرمز نظام درنظر گرفته شود.
ایشان در پایان از نمایندگان محترم مجلس خواستند که هر چه زودتر طرحی دو فوریتی را برای لوله کشی پلی اتیلن ارائه نمایند./پایان پیام

۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

« اعتدال، یعنی محدوده ی دُم حضرتعالی مشخص گردد. »




جناب خامنه ای در یکی از سخنرانی های اخیرش و در پاسخ به یک بسیجی - که پرسیده بود نظر آقا درباره ی اعتدال که این روزها از زبان رییس جمهور منتخب یعنی حسن روحانی گفته می شود چیست- فرمودند: از خود ایشان بپرسید که اعتدال یعنی چه. بنده عجالتن و با اجازه از آقای روحانی برای این که حضرت والا مقام عظمای ولایت تا حدودی با این مفهوم آشنا شوند به طور مختصر و مفید عرض می کنم :« اعتدال، یعنی محدوده ی دُم حضرتعالی مشخص گردد. »
*البته دوستان حتما اصل ماجرا را می دانند که مربوط می شود به دوران مدرس و از قرار معلوم "در یکی دو مورد مدرس به “فرمانفرما” مطالبی گفته و انتقاد کرده بود. فرمانفرما بوسیله ی یکی از دوستان مدرس به او پیغام می دهد که “خواهش می کنم حضرت آیت الله انقدر پا روی دم من نگذارند.” مدرس هم جواب می دهد که به فرمانفرما بگویید: “حدود دم حضرت والا باید معلوم باشد زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست!”

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

پاسخ کاترین به سعید



پاسخ کاترین به سعید:
قربان مذاکرات هر هفتگی ات/ گور پدر اورانیوم غنی ات/ خواهم که به بوسه ای دلت شاد کنم/ می ترسم از آن کلاهک هسته ای ات!

و البته این پاسخی است به بسته پیشنهادی سعید جلیلی برای کاترین اشتون که گویا جناب هالو سروده بود:
 کم با دل بی نوای من بازی کن/ کم عشوه گری و ناز و طنازی کن/ تحریم نکن مرا ز نوش لبهات/ برخیز و به بوسه ای غنی سازی کن!



۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

انتظار فرج!!

خدایا من نه به تو اعتقاد دارم نه به امام زمانت، ولی بارالها فرج آقامون رو زودتر برسون ما رو از شر نایب برحق اش نجات بده. "آمین"

۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

خلاصه بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس نهم:  «گه زیادی نخورید.»
24خرداد1391

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

جاماندن سانسورچیان تلویزیون ایران: بوسه داغ زن و مرد تماشاگر در بازی بارسلونا و اوساسونا

جاماندن سانسورچیان تلویزیون ایران: بوسه داغ زن و مرد تماشاگر در بازی بارسلونا و اوساسونا

دقیقه 71 بازی بارسلونا و اوساسونا شنبه شب 26 شهریور 90 در گوشه تصویر و در جریان بازی، یکی از مردان تماشاگر، خانم همراهش را می بوسد. سانسورچیان تلاشگر صدا و سیما که گاه به تمام معنا روی اعصاب بینندگان می روند این دفعه کم آوردند! (امیدوارم دوستانی که امکانش را دارند این تصویر را پخش کنند.)

۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

ماجرای امام جمعه ی جهرم و ویدئوی کذایی

در سال های دهه ی شصت،داشتن ویدئوی خانگی جرمی بود شبیه به داشتن اسلحه ی گرم بدون مجوز!مردم یک دستگاه ویدئو را لای پتو می پیچیدند و چنان که انگار نوزادی را در بغل گرفته اند آن را به شتاب از خانه به ماشین می بردند و خانه به خانه یک دستگاه ویدئوی فرسوده را می چرخاندند تا بتوانند علاوه بر فیلم های سینمایی اغلب تکراری عصر جمعه ی تلویزیون،هر سال چند فیلم سینمایی سانسور نشده را نیز تماشا کنند.
در همان سال ها،امام جمعه ی حهرم یک دستگاه ویدئوی خانگی داشت که من اسمش را«مرغ تخم طلا»می گذارم!امام جمعه که همچون اغلب ائمه ی جمعه ی نظام جمهوری اسلامی بیشتر دل در حکومت دنیوی داشت تا امور اخروی،روشی داشت برای حکومت مطلق در شهر:هرگاه مدیر جدیدی وارد شهر می شد یکی از«ایادی امام جمعه»به عنوان فروشنده ی بازار سیاه به سراغ جناب مدیر می رفت و او را وسوسه می کرد که یک دستگاه ویدئوی خانگی بخرد تا در این شهر کوچک و غریب حوصله ی خانواده اش سر نرود.بالاخره جناب مدیر قانع می شد و پول را می پرداخت و ویدئو را به خانه می برد غافل از این که همان روز ماموران«کمیته»به خانه اش می ریزند و «آلات لهو و لعب» را در آنجا می یابند.مدیر بیچاره در یک لحظه تمام آمال و آرزوهای ارتقاء شغلی اش را نقش برآب می دید و وحشت زده از «رسوایی اخلاقی»،«آبروریزی»و«بریده شدن نان»به دنبال پناهگاهی می گشت.در این زمان،امام جمعه وارد کار می شد و «پا در میانی»می کرد و مدیر بیچاره با هزار بار پوزش و شرمندگی و تعهد به سر کار خود برمی گشت.از این پس آقای مدیر،غلام حلقه به گوش«حاج آقا»می شد.امام جمعه بر تمام«عزل و نصب ها»،«مناقصه ها و مزایده ها»و«پاداش ها و ترفیع ها»اعمال نفوذ می کرد و مدیر هم که دستش زیر سنگ«حاج آقا»بود«ولایت امام جمعه»را بر خود فرض می دانست!
ماجرای امام جمعه ی جهرم،سال هاست در سرتاسر نظام جمهوری اسلامی رواج دارد.نهادهای پشت پرده ای در این نظام(همچون سونای زعفرانیه!)ماموریت دارند تا مدیران و افراد صاحب نفوذ را دچار آلودگی های اخلاقی یا مالی کنند.
این قربانیان به دام افتاده،طبقه ی اجتماعی خاصی را تشکیل می دهند که من آن را «موالی» می نامم.«موالی»نامی بود که در صدر اسلام به«بردگان آزاد شده»اطلاق می شد.این افراد گرچه از نظر«حقوقی»آزاد محسوب می شدند اما از نظر«عرفی»همچنان یک شهروند درجه ی دو بودند.
بسیاری از مدیران و افراد صاحب نفوذ(از کارگردانان و بازیگران سینما گرفته تا صاحبان صنایع و ریش سفیدان بازار) با«پا درمیانی»حاج آقا از تله ای که به دستور خود حاج آقا جلوی پایشان گذاشته شده بوده رهایی یافته اند و«موالی»حاج آقا محسوب می شوند.
غرض از ذکر این ماجرا این بود که هموطنان بدانند همه ی آنها که در نماز جمعه و راهپیمایی های دولتی با پیراهن سفید یقه بسته و کت و شلوار سرمه ای حضور می یابند دل شان با نظام نیست،بخشی قابل توجه ازآنها از مشتری های ویدئوی حاج آقا هستند.روزی که «حاج آقا»بر زمین بیفتد،اگردیگران قلوه سنگ به سوی حاج آقا پرتاب کنند،آنها پاره آجر به سر حاج آقا خواهند زد!


پی نوشت:
«مانس اسپربر»روانشناس اتریشی در کتاب «تحلیل روانشناختی استبداد و خودکامگی»می نویسد:«برای فهم این نکته که چرا آدم قدرت طلب به هر وسیله ی ممکن درصدد تصاحب قدرت است،نیاز چندانی به روانشناسی نیست।اما وقتی کسی به چماقی که بر سرش فرود می آید به چشم عصای اعجازگر می نگرد و آن را می بوسد،برای فهم چنین حالاتی به شدت به روانشناسی نیازمندیم
منبع:
http://besooyehaghighat.blogspot.com/2011/02/blog-post.html